دونالد ترامپ روز سه شنبه یک چیز را به درستی دریافت کرد: “سوررئال” بود.
محاکمه او در مورد اتهامات جنایت یک منظره ضد بحران بود، که بیشتر آن توسط اخبار تلویزیونی که از نظر رتبهبندی گرسنه بودند، و بقیه توسط خود ترامپ ایجاد شد.
پوشش دیوار به دیوار حرکات او – از موتورسیکلت تا آسفالت تا دادگاه منهتن و دوباره – با عکسهای هوایی و روایت نفسگیر، قرار بود بر وقایع آن روز بهعنوان لحظهای «یاد میآورم که کجا بودم» تأکید کند. تاریخ امریکا. بارها و بارها این یک روز غم انگیز برای کشور توصیف شد.
برای من چنین حسی نداشت. به نظر می رسید که رسیدن عدالت مدت ها به تعویق افتاده است – مثل اینکه فردی در سیستم عدالت کیفری بالاخره شجاعت جمع می کند و از تمام مکیدن انگشت شست در مورد پیامدهای سیاسی اتهامات وارده چشم پوشی می کند.
این در نهایت شاهدی بود بر این که سیستم قضایی تمام تلاش خود را برای عملکرد عادی انجام می دهد، با رئیس جمهور سابق مانند سایر متهمان رفتار می کند، و تلاش می کند محکم چیزی شبیه به انصاف و صداقت را در این کشور برقرار کند.
در زمان افشای کیفرخواست، حیرت درباره اعتبار و کارآمدی اتهامات آغاز شد: آیا این اتهامات به اندازه کافی جدی بودند که یک رئیس جمهور سابق را متهم کنند؟ تا چه حد به آنها به عنوان انگیزه سیاسی نگاه می شود؟ آنها تا چه حد به ترامپ کمک می کنند تا اینکه به او آسیب برسانند در حالی که او یک کمپین ریاست جمهوری دیگر را آغاز می کند؟
صحبتها خیلی درباره این نبود که آیا او واقعاً کاری را که هیئت منصفه بزرگ و دادستان منطقه، آلوین براگ او را متهم کرده بودند انجام داده است یا خیر، بلکه این بود که آیا این اتهامات ارزشی برای لحظه ملی و قدرت برای زنده ماندن از یک دفاع شدید دارد یا خیر.
سناتور میت رامنی گفت که اتهام زدن به ترامپ در این پرونده «مطابق یک دستور کار سیاسی است». سناتور مارکو روبیو آن را “سمکه از خطی گذشت که آمریکا ممکن است از آن بازنگردد. اما واقعیت این است ترامپ متقاطع خط است – او هست انحراف از هنجارها و لکهای بر سیاست ما که کشور باید از آن رهایی یابد. برخی از جمهوریخواهان در تلاشند تا کسانی را که به دنبال پاسخگویی ترامپ هستند، در حالی که استدلال میکنند که دادستانها به نوعی کنوانسیون را زیر پا میگذارند، وقتی متهم میکنند که ترامپ قانون را زیر پا گذاشته است، میزنند.
برای من این غم انگیزترین بخش است.
اما اگر قرار است به امر سیاسی هم وزن حقوقی و اخلاقی داده شود، ما همچنین باید در نظر بگیریم که ترامپ تا چه حد آن طرف قضیه را به طور کامل زیر پا گذاشته است. او به جای اینکه خود را در برابر رای دهندگان آمریکایی بزرگ کند، خود را کوچک کرد و تبدیل به یک تیشه زنی کوچک و خودمحور شد.
هنگامی که روز سه شنبه به پایان رسید، ترامپ راه خود را به مار-آ-لاگو بازگشت تا با انبوهی از حامیان سخنرانی کند، در حالی که بسیاری از کشور در تلویزیون تماشا می کنند.
یک استفاده هوشمندانه سیاسی از آن فرصت، ارائه تصویری از سرپیچی باوقار، از فردی مصمم در میان طوفان آزار و اذیت، از شخصی مانند هر شهروند دیگری در موقعیتی بود که هیچکس نمیخواهد باشد.
در عوض، سخنرانی او تلاوت کسل کننده ای از فهرست طولانی شکایات او بود، مملو از دروغ و مملو از حملات شخصی علیه دادستان ها در پرونده های مختلف علیه او.
حتی آنها قابل پیشبینی بودند: براگ، که اتهامات مربوط به پول خاموش را مطرح کرد. فانی ویلیس، دادستان ناحیه فولتون، گا.، که ممکن است ترامپ را به دخالت در انتخابات ایالتش در سال 2020 متهم کند. و لتیتیا جیمز، دادستان کل نیویورک، که از سازمان ترامپ شکایت کرده است، همگی سیاه پوست هستند.
ترامپ آنها را نژادپرست نامیده است و او این ادعا را در سخنرانی مارآ لاگو خود تکرار کرد.
این اولین باری نیست که او را سیاهپوستان خطاب میکنند که او را نژادپرست به چالش میکشند، اما اکنون به نظر میرسد که او تمام راه را به سمت این لکهگیری متمایل میکند، و همه چیز یک تکه است: هفته گذشته در Truth Social (توئیتر مرد فقیر ترامپ) او به من خطاب کرد “منحط بیمار” – به گمان من، اشاره ای به این واقعیت است که من عجیب و غریب هستم – ادعا می کند که من نوشتم که او باید تحت تعقیب قرار گیرد زیرا سفیدپوست است.
البته من هرگز آن را ننوشتم. این فرافکنی کلاسیک ترامپ است: گرفتن چیزی که برای آن مقصر است – در این مثال نژادپرستی – و متهم کردن دیگران به آن.
ترامپ ایده قربانی شدن سفیدپوستان را در پایگاه خود پرورش داده است و شناسایی نژادپرستان سیاهپوست ادعا شده این دیدگاه را بیشتر تقویت می کند.
کل نمایشگاه نشان داد که ترامپ چقدر بیات شده است و چقدر او همیشه یک تسویه حساب تک ترفندی بوده است.
می توان گفت کیفرخواست ترامپ به قدری او را در میان پایه هایش تقویت می کند که ممکن است نامزدی جمهوری خواهان در سال 2024 را برای او تضمین کند – و اگر چنین است، این می تواند بهترین سناریو برای دموکرات ها باشد.
اما او زخمی است و لنگ می زند، صرف نظر از اینکه هوادارانش چقدر برای دفاع از او جمع می شوند. ترامپ آن چیزی نیست که بود، و به نظر می رسد کشورش هم نیست.